پارت چهل و سوم :

ـ حالا من اینجا چی کار کنم؟
ـ کار خاصی لازم نیست کنی.
ـ خیلی با کارای این بخش آشنایی ندارم.
ـ نترس! از پسش بر میای سؤال داشتی زنگ بزن و از خانم امیدی بپرس!
چاره‌‌ای نبود. بهاره که رفت، اندیشیدم: «خدا کنه تا فردا منشی برگرده وگرنه نمی‌‌دونم باید اینجا چی کار کنم. جای خودم رو با هیچ جایی عوض نمی‌‌کنم.»
هنوز یک ساعت نگذشته بود که پرستار اتاق عمل خانم گنجی نگران و مستاصل

مطالعه‌ی این پارت کمتر از ۶ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۳۰۸ روز پیش تقدیم شما شده است.

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    00

    خیلی عالیه ممنون مرضیه بانو

    ۹ ماه پیش
  • مرضیه نعمتی | نویسنده رمان

    🙏💕🌹

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.